۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

حدیث

به قول میرزا آقا خان کرمانی:




اگر یک جلد کتاب از 24 جلد کتاب بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند ، دیگر امید نجات برای آن ملت کم است . حالا تصور کن که هرگاه 24 جلد از این کتاب در میان ملتی منتشر شود !


محض ازدیاد بصیرت, یکی از حدیث های مهم این بحارالانوار را نقل می کنم که مُشت نمونه خروار باشد .
علی علیه السلام در غزوه صفین ، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود . به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن ، و از او محل عبور را بپرس . نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره ، بالفورهفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند ، لبیک لبیک ، چه می گویی ؟



نصیر جواب داد ، مولایم معبر فرات را می خواهد ، هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم ، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم . نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید .


فرمود ، برو کرکرة بن صرصره را بخوان . برگشت و ندا داد . این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم ، این عنایت در حق کدام شده

نصیر برگشت و پرسید . فرمودند ، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان . نصیر بازگشت و چنین کرد . این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد .


برگشت و مولا گفت : برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان . تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد ، ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة !


آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است ، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند ، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است .
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد .


حضرت فرمودند ، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم . پس نصیر صیحه زده غش کرد . و چون به هوش آمد فریاد برآورد ، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری . و آنگاه حضرت فرمود . چون نصیر کافر به خدا شده ، قتلش واجب است . آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد .


( حدیثی در بحارالانوار علامه مجلسی معتبرترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان )





خردمند کاین داستان بشنود
به دانش گراید ز دین بگسلد














 

۷ نظر:

نوشین گفت...

واقعا" که در این 1400 ساله چه کلاهی سر ما ایرانیان رفت فقط اینرا بگم اگر حرفهای محمد رسول این الله یک سر سوزن خرد داشت محمد و بعدم عمر مجبور نبودند به خاطرش شمشیر بزنند و روشنفکران و تاریخ نویسان ایرانی هم میهنامان هم مجبور نبودند ماله بکشند و به خودشان و به ما مرتب دروغ بگویند و تاکید کنند که ایرانیان باآغوش باز به این دین (ایران ستیز زن ستیز و ارزش ستیز) رو آوردند

آنیتا گفت...

سلام دوست گرامی
خیلی جالب بود آخه مگه پیامبران و ائمه فرقی با بقیه مردم داشتن؟مثل بقیه زندگی می کردن فقط راهنما ما انسانها بودن. فکر نمی کردم جناب مجلسی تا این حد چرت و پرت گفته باشه!باورنکردنیه و عجیب!

ناشناس گفت...

بار دیگر ظالمان زمانه داشتن آزادی که رویا وامید ماست را نتوانستند تحمل کنند میخواهم در شعر زیر آنها را مورد خطاب قرار دهم و بگویم

هر کاری می خواهی بکن.

دنیا را آتش بزن

آسمان رو به مضحکه بگیر.

زمین را تحقیر کن .

باد و نفهم و گل را نبو.

خنده را فراموش کن و گریه را به خاک بسپار.

زیر دیروز دفن شو و در فردا غرق.

حتی اگر می خواهی کودکی را پشت سر بگذار

هر چه می خواهی بکن

اما

نمی توانی رویایمان که همان آزاد اندیشیدن وآزادزیستن است را نابود کنی
اگه دوست داشتی لینکم رو اصلاح کن

بابک خرمدین گفت...

با درود

وبلاگ خردگرایان فیلتر شد. لطفا لینک را اصلاح کنید.

http://www.kheradgarayan2.persianblog.ir

مسعود گفت...

درود داریوش

نخست اینکه فیلتر شدی دوست من. نشانی ات را اصلاح کن.
درود بر میرزا آقا خان کرمانی این روشنگر بزرگ تاریخ ایران.
مجلسی از این چرندیات بسیار دارد و می توان از روی آنها یک سریال کمدی ساخت که تا چند سال هر شب از تلویزیون پخش شود.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

مسعود گفت...

درود

داریوش جان زمانی که لینک های وبلاگ را به صورت گوگل ریدری می کنی و وبلاگ ها به ترتیب به روز رسانی قرار می گیرند زمانی که آدرس را ویرایش می کنی این بخش از وبلاگ حذف می شود. خود من هم در گذشته لینک وبلاگ ها را به همین صورت گذاشته بودم ولی چون هر بار فیلتر می شدم این بخش حذف می شد به صورت ساده گذاشتم.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

همنشین بهار گفت...

با تاریکی نمی‌توان سراغ تاریکی رفت
میرزا آقا خان کرمانی انسان والایی است و «سه مکتوب» او سرشار از اندیشه‌های ناب میهنی. مرگ با عزتش توسط عوامل استبداد نیز گویای شخصیت ارجمند اوست، اما داستان ماهی‌ها که در کتاب «ای جلال‌الدوله» به نقل از بحارالانوار مجلسی نوشته، واقعی نیست.
ماهی در زبان عربی مونث مجازی است یعنی تای تانیث می‌گیرد. استفاده از «ابن» (به معنی پسر) برای ماهی که مونث مجازی محسوب می‌شود، جعلی بودن حدیث فوق را نشان می‌دهد. هر کس با زبان عربی اندک آشنایی داشته باشد می‌داند که «کرکره بن صرصره چقدر بی معناست...
بگذریم که اصلاً چنین حدیثی وجود ندارد و معلوم نیست چه کسی آنرا ساخته و پرداخته است. در بحارالانوار و هیچ منبع روایی دیگر نیست.
...
واقعش درصد بسیار بالایی از احادیثی که در جوامع روایی نظیر بحار الانوار جمع شده اعتبار ندارند. بحارالانوار که جای خود دارد، در «اصول کافی» و در دیگر کتب اربعه و حتی در صحاح سته (کتب شش گانه اهل سنت) هم خرافات و جعلیات بسیار است،
بحارالانوار مفصل‌ترین کتاب حدیثی هست اما معتبرترین آن نیست.
انگیزه محمد باقر مجلسی هم از نگارش آن جمع آوری و حفظ متون بود که گم و گور نشود. بهمراه شاگردانش همه احادیث را بدون آنکه غربال کند، فقط ثبت کرد. ادعا نداشت که آنچه را جمع آوری نموده، همه معتبر است. گاه در ذیل بعضی از احادیث صریحاً نوشته مضمون آن با قواعد و معارف ما ناسازگار است.
بگذریم که اصلاً چنین حدیثی وجود ندارد و شخصی با نام نصیر بن هلال و یا عنوانی مشابه آن، نه در بحارالانوار و نه در هیچ یک از منابع روایی و تاریخی شیعه پیدا نمی‌شود. در دسته بندی حدیث‌ها هم چنین عنوانی وجود ندارد و چنانچه با علم رجال و دسته بندی‌ها که به صورت حسن، صحیح و... با ذکر سلسله راویان، که صحت یا جعلی بودن یک حدیث را نشان می‌دهد، آشنا باشیم، به ساختگی بودن آن پی می‌بریم بویژه که در متن آن اضطراب و غلو به چشم می‌خورد.
حالا از کرکره بن صرصره بگذریم...
...
زیر سئوال بردن اعتقادات خرافی و تمسخر آن بسیار نیکوست اما برای این کار نباید به هر وسیله‌ای توسل جست. با تاریکی نمی‌توان سراغ تاریکی رفت.

https://www.youtube.com/watch?v=rMoNjS-aZW0
همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net