۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

خدايا...ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟

خدايا...ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟
ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﻡ؟
ﭘﺮﺗﻐﺎﻝ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﮑﻨﻢ ؟
ﺗﺨﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ...؟
............ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﻣﻦ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮﻥ . . .؟
ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟
ﻟﻨﮓ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺷﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮ ﺭﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﻢ ؟
جان من ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ! ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻼً ؟؟





۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

رژیم وابسته به صیهونیست و امپریالیست .....

داشتم فکر میکردم مشخصات یک حکومت دست نشانده یا اصلن به قول خود رژیم  ایران وابسته به صیهونیست و امپریالیست  چیست و چرا غرب چشمشو به مانند مصر و لیبی و تونس بروی فریاد آزادی خواهانه ملت ایران باز نمیکنه
 گفتم بیام یک برسی کنم از حکومت ایران از آغاز تا کنون خیلی کوتاه :
خمینی با آغاز شورش ها به پاریس برده شد آنجا شب و روز با رسانه هایی  غربی گفتگو کرد و سرانجام با ایر فرانس وارد تهران شد
یک نگاه به افراد دست اندر کار حکومت ایران تا امروز به گفته خود   دولت ایران نشان میدهد که مهمترین و با وفا ترین و مسلمان ترین ان ها عامل  و باج بگیر دولت هایی غربی و اسراییل بوده اند
در زمان خود خمینی :نخست وزیر انقلاب و وزیران او آشکار گشت وابسته به امریکا و صیهونیست جهانی هستند وزیران باقی مانده ابراهیم یزدی در زندان میباشد و چند وزیر دیگر هم کشته شدند. رییس رادیو تلوزیون مهمترین و نزدیکترین و مترجم خمینی، قطب زاده اعدام شد .
نخستین رییس جمهور که با آرای  ۲۰ میلیون ایرانی بر طبق گفته خود حکومت ایران انتخاب شده بود آشکار شد عامل امپریالیست جهان خوار!! و صهیونیست میباشد به دستور خمینی با جمله معروف : اگر ۲۰ میلیون بگین اره من میگویم نه بنی صدر باید برود !برکنار,   که ایشان هم فراری شد.
نخست وزیر مورد تایید امام!!! که ازاو به نام نخست وزیر امام  و نخست وزیر جنگ نام برده میشود امروز فهمیدیم  که عامل صهیونیست جهان خوار است ایشان با دریافت پول از امریکا در ایران گروهایی فتنه را تشکیل میداده
از دانشجویان خط امام یا پناهنده شده اند یا در زندان یا برچسب عامل امریکا خورده اند.
رییس مجلس اسلامی  که سالیان  سال این سمت را با عهده داشت یار شفیق خمینی مهدی کروبی رییس بنیاد مستضعفین عامل امریکا و صهیونیست جهانی شناخته شده.امروز ما میدانیم که میلیون ها دلار برای آشوب هایی پس از انتخابات در ایران از  امریکا و اسراییل دریافت کرده
رییس مجلس  و مجلس خبرگان و ۸ سال رییس جمهور ایران اسلامی رفسنجانی عامل امریکا مستکبر با ثروت افسانه ای خود و فرزندان 
خاتمی  ۸ سال رییس جمهور اسلامی  مورد تاید شورایی نگهبان و رهبری امروز آشکار شده ایشان هم عامل امریکا هاست و از امریکا پول میگرفته
بسیار از وزیران و وکیلان که اکنون یا در زندان هستند یا کشته شده اند را به جهت کمی وقت از ان ها در اینجا نام نمیبرم
در یک جم  بندی میبینیم
 در زمان ۳  رییس جمهور به عبارت ۱۸ سال (۲ سال بنی صدر  ۸ سال رفسنجانی ۸ سال خاتمی)   یک دولت انقلاب به عبارت ۱ سال  کشور را امپریالیست امریکا و نوکران صهیونیست اداره میکردند البته از یاد نبریم که خانه ملت هم  رییس ان حقوق بگیر امریکا بوده در این سال ها بسیاری از مراجع تقلید شیعیان ازآیت الله العظمی صانعی، آیت الله  موسوی اردبیلی آیت الله  دستغیب   ایات الله منتظری  و ،حجت ااسلام   موسوی خمینی ها و ری شهری، و بسیاری دیگر   هم اکنون در لیست حقوق بگیران سی ای ا و موساد هستند
حالا خودمونیم میتوانید بگوید این انقلاب سال ۵۷ را که کرد و سالیان دراز بر این کشور چه کسی حکمرانی کرده و خود  خمینی عامل که بود، اگر این ها شاگردانش و وفا دارانش هستند و هر کدام ادعا دارند ان ها در خط امامند و ان ها شاگردان بر حق او هستند,  که به که هست تو این کشور ؟
حالا تازه آدم میفهمه چرا امریکا و کشور هایی غربی همان روز نخست تو تونس زود اه و ناله " وا  دموکراسی" سر داد و هنگامی که ۴ تا شتر سوار با شلاق مردم مصر را کتک زدند به مبارک پیام فرستند که او یک دیکتاتور  هست، ولی کشتهای ایران و تظاهر کنندگان میلیونی پس  از انتخابات و چند سد هزار نفری ما ایرانی ها را نمیبیند آخه میگن چاقو که دسته خودشو نمیبره



۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

تو را چه سود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

به بهانه 19 بهمن حماسه سیاهکل

 


 ۱۴  سالم بود که با جریان هایی مخالف رژیم شاه آشنا شدم و جنبش هایی چپ را تنها راه نجات ایران دیدم   از همان سالها با سازمان چریک هایی فدایی خلق ایران اشنا شدم
راه نجات ایران را تن ها به مبارزه مسلحانه میدیدم چون راه هایی دیگر شکست خورده بود و سازمان یک سازمان جوان که از دانشجویان انقلابی تشکیل شده بود و فسیل بودن عقاید چپ را به مانند حزب توده  ندا شتند  
در همان سال ها با ادبیات مارکسیست -   لنینیستی آشنا شدم و در ۱۵ سالگی کاپیتال مارکس را به گفتگو کشاندم...............
در ۱۶ سالگی به انگیزه مشکلات با خانواده که مخالف افکار مارکسیستی لنینیستی من بودند به هند فرستده شدم تا آنجا با موبدان پارسی بیشتر تماس داشته باشم ولی هنگامی که به هند رسیدم با کنفدراسیون دانشجو ها تماس گرفتم
در همان سال ها فعالیت خود را در گرد آوردی دانشجو ها برای تظاهرات ضد رژیم شاه آغاز کردم  و کمی دیر تر برنامه اشغال سر کنسولگری ایران در مومبای را ریختم که با پیروزی انجام شد تابلویی سرکنسولگری شاهنشای را پایین  کشیدم و تابلو پیش ساخته جمهوری ایران را بالا بردم لذتی د
اشت هنگامی که از پشت شیشه طبقه نخست پرچم هایی سرخ حزب هایی کمونیست هند و دانشجو ها را میدیدم در پوست خود نمیگنجیدم   برای مردم و دانشجوهایی ایرانی سخن رانی کردم پس از ان با ۴ تا از رفقا  و پس از ۳ روز خود را تسیلم پلیس هند کردیم
پس از ۲۲ بهمن به ایران بازگشتم  و به انگیزه داشتن سواد بالایی سیاسی با سن کم  ولی با سابق درخشان پس از گفتگو هایی سیاسی عقیدتی و گفتگو ها در باره ادبیات و آموزش هایی مارکسیست لنینیستی به عضویت سازمان در آمدم و مسول  تبلیغات و کتاب خوانی و تشکیل هسته هایی مطا لعآتی   شدم.........

سال ها گذشت ....
از دل و جان و با شوق به یکی از کشور هایی سوسیالیستی رفتم تا از نزدیک پیشرفت هایی بزرگ ان ها را ببینم آزادی را حس کنم و ببینم که فقر ریشه کن شده ببینم که رفیق لنین زحمتش به هدر نرفته و درفش سرخ بر  روی بام هر خانه استوار ایستاده  .در روزهایی نخست مردمی دل مرده دیدم که با یک پاکت سیگار دخترانش با غریبه ها و توریست ها هم خوابگی  میکردند نمیتوانستم باور کنم این ها حتمن عا مل امپریالیست بودند
مغازهها خالی بود سهمیه هر خانواده ۱ لیتر روغن و ۱ کیلو شکر بود . راه ها به بد ترین گونه خود بود بهداشت رایگان ولی در بد ترین و پایین ترین سطح بود 
و تا رشوه نمیدادی پزشک تو را نمیدید
  مردم کوچه و بازار ناراضی بودند من که با خوش حالی به ان ها تواریش( به روسی و به چم رفیق ،کمونیست ها برای هم استفاده میکنند )میگفتم  ان ها حالشان از این پسوند به هم میخورد در خانه ان ها نه درفش سرخی بود و نه عکس رفیق لنین .افراد حزب در بهترین خانه ها زندگی میکردند و بهترین خوراک ها را داشتند آب گرم در هوایی منهای ۲۰ درجه روزی یک ساعت بود و افراد حزب در خانه خود سونا و استخر هایی ابه گرم داشتند البته در بیرون از خانه خود را چنان ساده و با لباسی ساده نشان میدادند کاری که امروز هم سر دم داران جمهوری اسلامی میکنند شگفتا که پرولتاریا از لنین و مارکس متنفر بودند و افراد پول در و سر دم داران با شوق از لنین میگفتند کم کم دریافتم چگونه سالیان سال به خود و به ما دروغ گفتند و بیهوده زیستم و برای آرمانی دروغین جنگیدیم ..... پس از سالیان سال باور به پوچی رسیدم درد داشتم و با خود میجنگیدم میگریستم که چگونه افکار پوچ را آگهی میکردم ....
دیر تر در انقلابشان بر  ضد رژیم سوسیالیستی و حکومت دیکتاتوری در کنارشان ایستادم به ان ها درست کردن کوکتل مولوتف  و استفاده از کلاشنیکف را یاد دادم و در گرفتن دفتر مرکزی حزب کمونیست به ان ها یاری دادم عکس هایی لنین را پایین کشیدم درفش سرخ را به زیره پا انداختم  
جهان سر به سر عبرت و  حکمت   است
چرا بهره ما همه غفلت است

  پاره ای   از خاطرات یک عضو پیشین  سازمان چریک هایی  فدایی خلق ایران

بسیار شندیده یم که میگویند خوب این و ان رویداد رخ داده ولی اکنون چه کنیم دوستان گذشته  چراغ راه آینده   است باید خواند  و یاد گرفت و اشتباهت را دوباره تکراره نکرد.
باید روش دو گام به پیش یک گام به پس را اجرا کنیم در هر دو گامی به پیش یک گام برگردیم و ارزیابی کنیم و تند تند بدون برسی په پیش نرویم که راهرو ان است که آهسته و پیوسته  رود
سیاهکل چگونه آغاز شد:
علی صفایی در سال ١٣١٨ در تهران متولد شد . در دوران تحصیل در هنرستان صنعتی تهران با سعید کلانتری آشنا و در با او همکاری نزدیکی داشت . با آشنایی با جنبش کارگری ، مارکسیسم _ لنینیسم را پایه فکر ی خود قرار داد  .او  گروه کوه نوردی کاوه را پایه گذاری کرد  و یکی از فعالین مبارزات صنفی دانش آموزی و از کوه نوردان برجسته آن سال ها شد. 

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

«سکوت در برابر دروغ دروغگو» توسط مراجع

دروغ دروغه ولی نگاه کنید آیات عظام دیدگاهشون چیه, خوب چگونه میشود به این ها باور داشت
آفتاب: آیات عظام «مکارم شیرازی»، «صافی گلپایگانی»، «حسینی زنجانی»، «علوی گرگانی» و « نوری همدانی» به استفتای ایسنا درباره‌ "سکوت در برابر دروغ دروغگو"پاسخ دادند.


متن سوال و پاسخ مراجع عظام به شرح زیر است:
سوال: نظر حضرتعالی درباره‌ی «سکوت در برابر دروغ دروغگو» چیست؟


پاسخ آیت‌الله ‌العظمی‌مکارم شیرازی: در صورتی که دروغ او سبب مفسده‌ای بشود جایز نیست.


پاسخ آیت‌الله العظمی‌صافی‌گلپایگانی: موارد مختلف است حکم کلی نمی‌توان کرد.


پاسخ آیت‌الله ‌العظمی‌علوی‌گرگانی: همه جا وظیفه نداریم که دروغگو را رسوا نماییم وچه بسا در مواردی رسوا کردن دروغگو جایز نباشد.


پاسخ آیت‌الله‌العظمی‌نوری همدانی: چنانچه سکوت در مورد مسأله مذکور موجب مفسده‌ شود جایز نیست.


پاسخ آیت‌الله ‌العظمی‌حسینی زنجانی: سکوت جایز نیست مگر ضرر به معترض داشته باشد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

جشن سده خجسته باد



آنان که ما را به نماز خوف وا می دارند،
هر گز نمی دانند
که در درازنای این شب قیرگون
                                    در درون یکایک ما
                                     آتشگاه سده ای برپاست ...
  فلب من سده ای است فروزان
                                      قلب تو نیز ،
                                                 و قلب او ...  اکنون بیا
تا در برودت هراسناک این شامگاه زمستانی ،
                            گهواره ی بامداد راستین را
                                                          دیگر باره
                                                         به جنبش آوریم
و لالایی آتشناک سده را
               باز آنچنان واگویه کنیم ،
                            که خورشید بیدار شود ،
                                                        بالا بلند
                                                                سرکش
                                                                       و فروزان .... *
 
پیرایه یغمایی


 

-------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

جهل و نادانی



در سرزمین گریه، همیشه عزادار،  حرکت نمادين کاروان اسراي کربلا در اربعین حسینی در تهران!!!!
نام: يزيد

شهرت: بني اميه

نام پدر: معاويه
نام پدربزرگ: ابوسفيان
نام جد بزرگ: عبدالمطلب

-------------------------
نام: حسين
شهرت: بني هاشم
نام پدر: علي
نام پدربزرگ: محمد و ابوطالب
نام جد بزرگ: عبدالمطلب


نتيجه گيري:
رابطه حسين و يزيد: پسر پسرعمو
رابطه علي و معاويه: پسرعمو
رابطه معاويه و محمد: پسرعمو
رابطه ابوسفيان و ابوطالب: برادر
رابطه محمد و ابوسفيان: ابوسفيان عموي محمد
رابطه ابوسفيان و علي: ابوسفيان عموي علي


به قول مستشارالملک تو قهوه ي تلخ يکي ديگه با يکي ديگه تو يه جاي ديگه:
اين قضيه به من چه ربطي داره؟
دو تا پسر عمو که رابطه ي خوني با هم داشتن و سر قدرت باهم جنگيدن و يکيشون کشته شده و هيچ دخلي هم به ما نداره و اونوقت ما عزاداري مي کنيم.
محرم ماه اول سال قمري هستش و همه ي عرب هاي دنيا دقيقن تا 10 محرم جشن ميگيرن و اصلن نمي دونن حسين کيه، يزيد کيه؟
حالا اين وسط ما شديم کاسه ي داغ تر از آش.
حالا به مردم بگو که کدومتون بابک خرم دين، مازيار، افشين، ابومسلم، استادسيس و غيره رو ميشناسي؟
به قول مرحوم احمد کسروي تبريزي:
بدبخت ملتي که تاريخ کشورش را نداند
شوربخت تر از آن ملتي که نخواهد تاريخ کشورش را بداند
تيره بخت از آن ملتي که تاريخ کشورش را به ريشخند بگيرد
که هر سه گزينه  شامل حال ما ميشه
و يکي از عوامل اصلي بدبختي و تيره روزي و عقب موندگي ما همين موضوع هستش
-----------

 
 با سپس از دوست گرام و همیشه خوبم که این نوشته را برای من فرستاد

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

یادگار تختی




غلا‌مرضا تختي حالا‌ در آمريكا زندگي مي‌كند.


در سايت اينترنتي‌اش كريسمس و سال نو ميلا‌دي را با عكس‌هايي از كاج‌هاي تزئين‌شده جشن مي‌گيرد.
از «هالوين» مي‌نويسد و عكس كدو تنبل به ما نشان مي‌دهد.
غلا‌مرضا تختي در آمريكا آرام‌آرام بزرگ مي‌شود و به فرهنگ آمريكا آرام‌آرام خو مي‌كند.
او كه بايد بيش از هركسي شبيه پدربزرگش باشد و احتمالا‌ هم هست،
هزاران كيلومتر از ايران دور شده. حقيقت تلخي است برادر!

جهان پهلوان با پسرش بابک



او كه حالا‌ 14 ساله است و به سختي تلا‌ش مي‌كند در غربت همچنان غلا‌مرضا تختي بماند، سال پيش در چنين روزهايي از ياد پدربزگ نوشته بود. اين يادداشت كوتاه، سرشار از غم و شوق و لبخند و اشك است:
"ديروز سالگرد پدربزرگم بود و ما نبوديم.
آن سال‌هايي كه بوديم مامانم و بابام شير و موز مي‌آوردن مدرسه.
بعد از مدرسه هم، من و مامانم مي‌رفتيم خانه مادربزرگم و صبر مي‌كرديم تا شب كه بابام بياد از ابن‌بابويه و حسينيه ارشاد...
تلويزيون روشن بود اما پدرم را نشان نمي‌دادند.
اين بود كه همه خيال مي‌كردند بابام نرفته.
ما مجبور بوديم به تلفن‌ها جواب بدهيم و بگوييم كه بابام آنجا بود.
بعد همه فهميدند كه چرا بابام را نشان نمي‌دهند،
با اينكه او از همه بلندتر و پرزورتر و قشنگ‌تر است و تازه فرزند جهان‌پهلوان هم هست...
من اينجا كه آمدم به مادرم گفتم هيچ‌كس مرا نمي‌شناسد و من چطور بروم مدرسه؟
تو ايران همه مي‌دانستند من كي هستم اما اينجا چه كسي مي‌فهمد؟
مادرم گفت چه بهتر، خودت بايد كاري كني كه همه تو را بشناسند.
اين بود كه درس خواندم خيلي.
تو زبان انگليسي اول شدم،


بين دانش‌آموزان آمريكايي توي سه كلا‌س رياضي اول شدم و توي چهار كلا‌س علوم اول شدم و خيلي جايزه گرفتم؛
تازه به‌خاطر اينكه به يك بچه چيني كمك كردم كارت مخصوص به من دادند
و تازه آن‌وقت بود كه فهميدم من هم كمي خوب هستم.
بعد يكي از معلم‌ها به من گفت درباره شب يلدا كار كنم، تحقيق كنم.
كردم. ديدم چقدر قشنگ است شب يلدا.
همان‌وقت دلم مي‌خواست بيايم ايران
اما مادرم همين‌جا شب يلدا گرفت
و خلا‌صه بعد از اين تحقيق معلمم جلوي همه به من گفت
تو با آن قهرمان ايراني كه توي اينترنت اسمش پر است چه نسبتي داري...؟
گفتم نوه او هستم.
همه برگشتن به من نگاه كردند
و از آن روز كارم سه برابر شده.
يكي براي خودم درس مي‌خوانم
يكي هم براي اينكه نگويند نوه جهان‌پهلوان چيزي سرش نمي‌شود."
--------------------


با سپاس از دوست خوب و گرام که این گزارش را برای من فرستاده

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

چنار عباسعلی


آورده اند که حرم سرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابت      های پنهان و آشکار بود، روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش می کند، تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به" ری" رسانده و در" عبدالعظیم" بست می نشیند، خبر بست نشینی کنیزک که به شاه می رسد از بانوی حرم می خواهد، گناه کنیز را ببخشد؛ البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای کند تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!
 فکر بکری به ذهن شاه رسید، بانوئی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است 





این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند
 شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد رو به امامزاده ی تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست
 زن های شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!
 "ناصرالدین شاه" هر چند این حیله به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما به مرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند
علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد، طوری که پناه جستن به "عبدالعظیم حسنی" و قداست راستین او می رفت که جای خود را به" چنار امامزاده" ای ساختگی در توی حرم شاه بدهد!
 وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند و چه قدرتی دارد، این" آئین گرائی مذهبی " آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از "اصل" تا مردم مشغول باشند و مجالی برای فکر نیابند.
قداست های ساختگی و بدلی، اینگونه اند که هم از اصل و نسخه ی واقعی دور می کنند و هم به مانند "ابزار" وسیله ای برای سوء استفاده تا در فرصتی مناسب در پناه سینه های چاک شده و فریادهای به آسمان رسیده و تعصّب های به جوش آمده، هر چه حقیقت و راستی است به قربانگاه رود!
 ایرانیان از آن رو که دینمدارند، همین مسئله متاسفانه زمینه ای است تا گاه عده ای با طرح ادعاهای عجیب و غریب و قداست های من در آوردی، سوءاستفاده سیاسی از مردم کنند و وقت مناسب خودش از آن همه شور و فریاد و گریه و دخیل بستن به نفع مرام سیاسی نه چندان روشن خود بهره گیرند!
البته که در این بین قشری گری و سطحی نگری و ساده لوحی برخی متدینان نیز بهترین کمک برای سیاه اندیشانی است که در صدد سوءاستفاده اند.
چه بر سر دین می آید ؟!! آن گاه که "قشری گری مذهبی" به یاری حیله گران ریاکاری بیاید که می خواهند دین را همچون ابزاری در اختیار خود گیرند
  چنار عباسعلی به عنوان نمادی از "قداست های ساختگی" اگر الآن به پا نیست، امّا بی شک ریشه هائی داخل در جهل و نادانی توده ها، همچنان قابل رویش دارد و باقی است

 ----------------------------------
با تشکر از سرکار خانم مریم فرش نشانی و مارال دوست گرام

۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

وقتی محرم می‌آید...



وقتی محرم می‌آید...

ستار گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره!
وقتی محرم می‌آید...
نوید سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری ...!
وقتی محرم می‌آید...
فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!
وقتی محرم می‌آید...
آقای کلانتری تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!
حسن روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!
وقتی محرم می‌آید...
تقی چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌هاي عزاداری اسفند دود می‌کند!
وقتی محرم می‌آید...
محسن پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی! سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!
وقتی محرم می‌آید...
حاج منصور مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!
وقتی محرم می‌آید...
جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!
بجایی اینکه بر بد بختی خودشو ن گریه کنند بر بد بختی یکی که هزار سال پیش کشته شده گریه میکنند
وقتی محرم می‌آید...
حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!
وقتی محرم می‌آید...
هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا قیمه و ناهار عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند ! 
 باحال هستند.......