۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

چنار عباسعلی


آورده اند که حرم سرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابت      های پنهان و آشکار بود، روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش می کند، تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به" ری" رسانده و در" عبدالعظیم" بست می نشیند، خبر بست نشینی کنیزک که به شاه می رسد از بانوی حرم می خواهد، گناه کنیز را ببخشد؛ البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای کند تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!
 فکر بکری به ذهن شاه رسید، بانوئی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است 





این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند
 شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد رو به امامزاده ی تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست
 زن های شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!
 "ناصرالدین شاه" هر چند این حیله به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما به مرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند
علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد، طوری که پناه جستن به "عبدالعظیم حسنی" و قداست راستین او می رفت که جای خود را به" چنار امامزاده" ای ساختگی در توی حرم شاه بدهد!
 وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند و چه قدرتی دارد، این" آئین گرائی مذهبی " آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از "اصل" تا مردم مشغول باشند و مجالی برای فکر نیابند.
قداست های ساختگی و بدلی، اینگونه اند که هم از اصل و نسخه ی واقعی دور می کنند و هم به مانند "ابزار" وسیله ای برای سوء استفاده تا در فرصتی مناسب در پناه سینه های چاک شده و فریادهای به آسمان رسیده و تعصّب های به جوش آمده، هر چه حقیقت و راستی است به قربانگاه رود!
 ایرانیان از آن رو که دینمدارند، همین مسئله متاسفانه زمینه ای است تا گاه عده ای با طرح ادعاهای عجیب و غریب و قداست های من در آوردی، سوءاستفاده سیاسی از مردم کنند و وقت مناسب خودش از آن همه شور و فریاد و گریه و دخیل بستن به نفع مرام سیاسی نه چندان روشن خود بهره گیرند!
البته که در این بین قشری گری و سطحی نگری و ساده لوحی برخی متدینان نیز بهترین کمک برای سیاه اندیشانی است که در صدد سوءاستفاده اند.
چه بر سر دین می آید ؟!! آن گاه که "قشری گری مذهبی" به یاری حیله گران ریاکاری بیاید که می خواهند دین را همچون ابزاری در اختیار خود گیرند
  چنار عباسعلی به عنوان نمادی از "قداست های ساختگی" اگر الآن به پا نیست، امّا بی شک ریشه هائی داخل در جهل و نادانی توده ها، همچنان قابل رویش دارد و باقی است

 ----------------------------------
با تشکر از سرکار خانم مریم فرش نشانی و مارال دوست گرام

۱۰ نظر:

مژگان بانو گفت...

سلام بزرگوار

ممنون که جویای حالم بودید.

دردود بر شما.

[لبخند][گل]

یلدا گفت...

دروووووود
امان از دست خرافات که این همه بدبختی مان از همین است.
جالب بود.
ای روزگار!
ایران پهناور و شادمانمان اکنون نقشه ی گربه ی پیر خسته ی خوابالودی شده که در سوک روزهای از دست رفته ناله می کند.

یلدا گفت...

حق با شماست:
دل ادم با اینهمه درد که میبینیه میگیرد و انقدر مشکلات سر راه ادم میگذارند که یادمون میرود که مخاطره کنیم

مسعود گفت...

درود

هر چیزی که می خواهی ماندگار شود یک برچسب تقدس روی آن بزنی کافی است و بدبخت ترین مردمان جهان آنها هستند که مقدسات بیشتری دارند.

پیروز باشی. پاینده ایران. به امید آگاهی ایرانی

گردآفرید گفت...

وبلاگ ما هم فیلتر شد لطفا" نشانی را در پیوندهایتان ویرایش کنید

Unknown گفت...

داریوش گرامی تمام امامزاده هایمان همینطور هستند تمامشان تقلبی هستند حتی امام رضا را هم در کتابی خواندم که نویسنده کتاب میگفت هیچوقت امین و مامون نمیآمدند پسری اسیر زاده را ولیعهد خود بکنند و در هیچ منبع موثق تاریخی هم نمیتوانید پیدا کنید که رضا در خراسان بوده و آنجا دفن هست -آنهم دروغ هست - من فکر کنم آنجا بارگاه یا مقبره یکی از پادشاهان ایران بوده که خرابش کردند و جایش مقبره و حرم مفصلی برای رضاساختند

دکتر تراش باشی گفت...

درود داریوش...

تقدس گرایی همواره‌ ریشه‌ در نادانی انسان دارد، انسان ها چون در گذشته‌ از وقوع حوادث چیزی نمی دانستند، در نتیجه به ماورا و جن و پری و جادو و امامزاده‌ و چنار عباسعلی، پناه می بردند، اما عصر روشنگری و هویدا شدن چرایی حوادث، امامزاده‌ گرایی و توهم بافی را از انسان گرفت..

امیدوارم که ریشه‌ی این قداست های ساختگی، از جامعه‌ی ما نیز رخت بر بندد..

پاینده‌ مانی..

آنیتا گفت...

سلام دوست گرامی
مطلب جالبی بود
متاسفانه مردم ماخیلی زودباورندو به جای اینکه از خدا مدد ویاری بجویند دست به شرک می زنند

ناشناس گفت...

عزیزجان درود
از اینکه به پنجره ی کوچک لری ما سرزدید ممنونم . بی شک در خصوص همین امامزاده های دروغین روایات بیشماری در میان لرهای بختیاری رواج دارد که بیان برخی ها خارج از شئونات اجتماعی است جدن مطالبت خواندنی و شیران و ملموس اند . شاد باشید و ایرانی بمانید

زهره دودانگه گفت...

درود بر شما
با سپاس از دیدگاه های خوبتان در تارنگارم و نوشتارهای خوبتان در تارنگارتان...
شاد باشید و پاینده