۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

چهره ای دیگر از شاملو

این روزها سالگرد مرگ شاملو است ایشان یکی از بزرگان شعر نوی ما هستند این را نباید فراموش کرد و من هم در جایگاهی نیستم که ایشان را به چالش بکشم ولی من تنها گفته های ایاشن را برایتان مینویسم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد . بت سازی از این مرد را باید در همین حا نگه داشت البته بت سازی در ما ایرانیان سابفه تازه ای ندارد و بت پرستان با تبر هایشان به جان بت شکن ها میافتند ما باید اشتباهات خود را بگوییم و در راستی و درست کردن ان کوشا باشیم . مدت زمانی پیش در دانشگاه وین گفتگویی در باره اقای شاملو شد من بمانند همه دوستان از این سراینده بزرگ ستایش کردم ولی اشتباهات ایشان را هم گفتم دوستان و رفقای بت شکن تبر هایشان را بسوی من نشانه گرفتند گویی من در ترور رفیق استالین دست داشتم

مدتی زیاد بود بدنبال ابشخور گفته های ایشان در باره فردوسی بودم چون سالهای نخست قیام سخنان ایشان را در گرد هم ایی کنفدراسون دانشجویان شنیده بودم این سخنرانی در نیویورک و حدود یک سال پیش از پیروزی قیام ۲۲ بهمن رخ داده است پس از جستجو های فراوان یافتم که این سخنرانی در روزنامه ره اور شماره ۵۳ در سال ۱۳۷۹ هم بچاپ رسیده البته گاه گاه سخنرانی های ویدویی ایشان در باره حافظ و موسیقی ایرانی هم در یوتوپ دیده میشود دوستان اگر با فیلتر شکن به یو توپب بروند و انجا وازه شاملو را بزنند سروده هایشان و بسیاری سخنرانی ها را پیدا میکنند

شاملو که بود

او یک سراینده خوب با افکار مارکسیست -لنیننیستی بود



دشمنی شاملو با فردوسی و نوروز و رسم هایی که ما ایرانیان را در درازای زمان نگه داشت از زبان او به بی شرمانه ترین گونه بیان میشود دشنمنی او حتی با موسیقی سنتی ایرانی را هم بار ها در سخنان او و در ویدو هایی که از ایشان بحا مانده دیده میشود

ولی بیایم یک دوره ای بر گفتار او کنیم

میدانیم که رزیم کنونی تا انجا که میتواند کوشش کرده تا ما را را از اداب و روسم های کهنمان دور کند من کاری به خرافات ندارم ولی اداب و رسوم هر ملتی پیکره فرهنگی ان است خوب یا بد داستانهای کهن ان ملت فرهنگ ان ملت است تمامی این ها بود که انگیزه ان شد که ما امروز فارسی سخن بگوییم و نه عربی. کدام ایرانی است که از بدرون رفتن اتش سیاوش به پاکی او پی نبرد و پاک حشم نماند

کدام ایرانی است که رستم را بشناسد و در پدافند از میهن نکوشد و کدام ایرانی است که توانایی و دانایی را در یک رده نبیند هنگامی که شاهنامه را خوانده باشد و تمام مرز و بوم ایران را اباد نبیند

حال بگذارید نخست سخنان امام مخمد غرالی را در باره نوروز بگویم

نوروز حرام است اظهار نظر گبران حرام است و مخالف شرع هر چه برای ان کنند نشاید و اراستن نباید و باید نوروز مندرس شود و کسی از ان نامی نبرد
حال سخنان افای شاملو پیش از سقوط شاه در میان دانشجویان این سخنان در کمی پیش از نوروز بود و ایشان مایه ای در دست داشت تا به این رسم کهن ما بتازد

من هر وقت به نوروز فکر میکنم به یاد ان خاک و گل کشی میافتم که برای فرار از کار بند تنبانش را شل میکرد که تنبانش بیفتند و او کمی استراحت کند این نوروز یک دلخشکنی موقتی است به عقیده من در این ایین نوروز انقدر روزرکی و غم انگیر است که بیاد استراحت ان شاگرد گل کش میافتم

و در ادامه

بهتر است ما نوروز را عزا داری کنیم تا حشن بگیریم

زمانی که همه در باره گل و بلبل زاده شدن طبیعت سرسبزی و امید بزندگی سخن میگویند ایشان میخواهند ما عزا بگیریم اینحاست که دیدگا های شاملو با امام محمد غازلی به یک ایستگاه میرسند هر چند خط و جاده ای جدا دارند ولی مقصدشان یکیست

شاملو به فردوسی میتازد و او را الت دست شاهان میداند یک هوادار سرمایه داری و نظام طبفاتی !

او بر این است که ضحاک مردی دادگر بوده و این کاوه بود که سرمایه دار بوده حال باید پرسید یک اهنگر سرمایه دار بوده یا یک شاه ؟ فیام کاوه حتی اگر افسانه باشد قیام بر ضد ستم است و مردم هم با او همراه بودند

او میگوید: غول بی شاخ و دمی که فردوسی از ضحاک ساخته معلول حرکت انقلابی ضحاک است . ضحاک میخواسته یک حامعه بدون طبقات بسازد و این مخالف معتقدات شاعر توس بودهشما نگاه کنید ایشان به سخن دیگر سراینده بزرگ ما را یک دروغگو میخواند من نمیدانم فیام کاوه اهنگر را چگونه از دیدگاه مارکسیست -لنینیسیتی ازریابی میکند؟

ایشان و همپالگی های مذهبی راستشان همان ها بودند که در نخستین روز های انقلاب و پس از ان- کتابهای تاریخ را از وجود شاهان پاک کردند و گفتند سراسر دروغ است شاهان ستم گر بودند و جنبش های ار سوی رفقا ی روسی پشتیبانی شده ی اذربایجان و کردستان را بر پایی توده ها و خلق های ستم دیده میدانند همانگونه که گفتم چپ مذهبی و راست مذهبی و سوسیالیست به هم پیوندی ناگسستنی در افکار داشتند و هنوز هم دارند تنها راه هایشان گوناگون است



اشاملو و رقای چپ شان نوروز و ستایش از فردوسی را گنه میداند اما در کتابهای مارکسیت لنینیستی به ما میگویند که از سالروز استالین گرفته تا لنین را باید ما ایرانیان و تمامی خلق های دنیا باد جشن بگیرند روز شماری کنیم و اذین بندی که جشن انقلاب اکتبر میاید از رفیق استالین باید پند بگیریم و روز انقلاب فرهنگی مایو را گرامی بداریم از رفیق انور حوجه یاد بگیریم و کیم اول سونگ را رهبر خود بدانیم

به اقای شاملو باید گفت همین سیاوش ها و همین رستم ها و بودن قیام کاوه اهنگر ما را هنوز سر پا نگه داشته حال اگر این قیام بوسیله رفقای مارکسیست ایشان نوشته میشد و اگر در روسیه تزاری اتفاق میافتند ما باید انرا جشن میگرفتیم!

اینها رد باره افسانه های هرکول مینویسند سه تفنگدار و دن ارام را برگردان به فارسی میکنند زا زندانهای فرانسوی در افریقا مینویسند ولی شگفتا در باره ترور های رفیق لنین و استالین که بیش از ۲۰ میلون بود سخنی نمیگویند تمامی مشکل ما ایرانیان همین نوروز است اگر از بین برود یک حامعه بدون طبقات داریم و همه خوشبخت !!

در باره موسیقی ایرانی در سخنرانی در دانشگاه کالیفرنیا در سال ۱۹۹۰ میگوید:

موسیقی ایرانی به جایی نمیرسد همش را میشود صبح تا عصر زد یکی یک چهار مضراب میزند یارو عر عر میکند یک رنگ چی چی میزند تمام . موسیقی ایرانی همان داشت عباس قلی خان پسری است که میشود انرا به چندین گونه مختلف خواند


و ...:

همه موسیقی ایرانی ماهور و شور و چی و چی هست
این دیدگاه ایشان در باره موسیقی ایرانی هست و چه هوشمندانه و با داشتن اگاهی تمام " یارو عر عر میکند و چی و چی ." خیلی استادانه !! و ماهرانه . این هم یک رسم شده میگویند اگر به رخ یک بزرگی اب دهان اندختی با اینکه بد نام میشوی ولی شناخته شده میشوی و گروهی هم میگویند این نقد کننده بزرگی هست دیدی فردوسی را نقد کرد و حافظ را حال مهمه نیست ایا درست گفته یا نه .

شاملو سروده های زیبایی دارد ولی ایشان در مقامی نبود که بتواند در باره فردوسی و حافظ سخن بگوید و به تمسخر موسیقی اصیل ایرانی بپردازد ایشان و دوستانشان از خوراک لنین و کیم اول سون و هوشی مین برای ما نوشته اند تا لباس های رفیق استالین ولی کدام یک یکبار و تنها بک بار از قیامها مردمی ما نوشته اند تنها یک سروده در باره ارش کمانگیر بوسیله رفقا نوشته شده ولی هزاران ها کتاب در باره قیام های خیالی یونانی گرفته تا امریکای لاتین و روسیه برگردان و یا نوشته شده.

نه دوستان تند نرویم شاملو سراینده ای بود که سروده هایش بوی مارکسیست لینینیسیت میدهد کاری به افکار او نداشته باشیم سرود های زیبایی است ولی ایشان بت دانشمندی نبودند که ما او را ستایش کنیم حملات ایشان به فرهنگ راستین ما ضربه های بدتری زد تا چند سروده در باره این و یا ان رزمنده توده ای و یا فدایی و محاهد .

۶ نظر:

sharareh گفت...

foarte bine ,,multumesc iubi

درنا گفت...

درود بر داریوش گرامی
نیرنگستان پس از مدتی دوباره راه اندازی شد من شما رو با افتخار پیوند دادم بسیار خوشحال میشم اگه منو به نام نیرنگستان پیوند بدی
http://iranesabz17.blogspot.com/
شاد باشی و سبز

درنا گفت...

با درود فراوان
من نیز با شما در باره ی بی اعتنایی شاملو نسبت به اساطیر ایران و بزرگان ادب و گاه توهین به آنان موافقم همچنین معتقدم شاملو شاعری تند رو بوده برای نمونه انتقاد های تند او از خونندگان و هنرمندانی که در زمان شاه برای بعضی درست یا نا درست سمبل تجمل گرایی سلطتنتی بودند گذشته از آن برخی سخنان او از جمله آن ها که شما به آن اشاره کردید بسیار بیخردانه است و تا حد زیادی ارزش سروده های او را زیر سوال میبرد به ویژه سخن بی خردانه ی او درباره ی موسیقی اصیل ایرانی و همچنین توهین او به فردوسی با وجود این اشتباهانت نا بخشودنی و گذشته از سروده هایی که حقیقتن به افکار ماکسیست لینینیستی نزدیک است درست نیست که سروده های او در وصف آزادی و نقش به سزای آن در آفریدن امید و انگیزه- که جای خالیش امروز بسیار احساس میشود-نادیده گرفت
با آرزوی تندرستی و شادی فراوان

ناشناس گفت...

سلام
همیشه سعی کن سرنوشت خود را رقم بزنی. در غیر اینصورت دیگران سرنوشت تو را به نفع خودشان رقم خواهند زد
به امید آزادی

Dariush گفت...

با بهترین درود ها به درنای گرامی
هملنگونه هم که میبینید من هم بارها از ایشان با فرنام یک سراینده بزرک و استاد سرود های نو هستند و نوشتم از دیدگاهیا ایشان بگذریم سراینده خوبی هستند
سرود های شاملو در راه ازادی بوده و زیباترین گونه ان من تنها خوساتم بگویم شاملو انسوی چهره اش چه بود و نوشتم در حایگاه نقد ایشان نیستم و نخواهم بود تنها افکار ایشان با نام یک سراینده مردمی و مترقی خیلی درد اور است

ناشناس گفت...

salam dariush jan,
webbloge jadidet kheilie ghashange albate ba neveshtehaje delneshin va amozandaje to zibatar mishe va mano moshtagh be farsi khondan mikone.tabrik migam khaste nabashi.shirin